eshgh |
|
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
کوبه ی خانه ی هر کس را عشق یک زمان خواهد کوفت؛
وقت نشناس و سمج یک تصادف یک آن اتفاق از هیچ نوع!!!
یک مترسک می گفت: من هم عاشق شده ام!!
گرچه کاشانه ی او بی در بود یا دری داشت ولی کوبه نداشت
نه ولی ای بابا اصلا او خانه نداشت...
عشق آمد اما....
آی مشتی آیا هیچ عاشق شده ای؟؟؟
پس چرا می ترسی؟ جرم فردا و پریروز که نیست
و گناهی ست که میراث پدر جان " آدم " و عمو جان " هابیل "
غیر عمد است اگر جرم نگاه، پس چرا این همه تاوان و جزا؟
عشق هم
سایه
نه یک همسایه است.
هر کجا نور که هست عشق خواهد بارید
و هر آنجا تاریک عشق خواهد خوابید
صبح می آید باز عشق در خواهد زد...
شاید اما اینبار از سر یک دیوار...
عشق
تو عشق منی ، تو مال منی اگرزمانی مثل شمع بسوزی
و قطره قطره جلوی چشمم
آب بشی مطمئن باش...
برای خاموش كردنت...
با لبهای نازكم...
جونمو فدات ميكنم
|